آوار خلازیر و ماجرای بی سرپناهان
تاریخ انتشار: ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۴۵۵۵۷۲
منازعه شهرداری و بساز بفروش ها به پایان می رسد و تنها موجب بی پناهی افرادی می شود که با هزار امید این خانه ها را پیش خرید کرده بودند.
ایمان واقفی کارشناس شهری طی یادداشتی نوشت: برای بررسی اینکه چطور در سالهای گذشته، تیغ بولدوزرها، پیِ حیاتِ شهری انداخته و زندگی را ناممکن کردهاند، باید به اواخر دهه ۶۰ برگردیم؛ جایی که منطقِ «ساختوساز، پیشران توسعه» به عقلانیت غالبِ حکمرانی شهری تبدیل شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با پایان جنگ ایرانعراق، کشور با وضعیت نابهسامانی روبهرو بود: زیرساختهایی که بمباران شده بودند، صنایعی که در فقدان سرمایهگذاری بیشازپیش مستهلک شده بودند، نیروهای متخصص و تکنوکراتی که رخت سفر بسته و از ایران مهاجرت کرده بودند، نفتی که دیگر فروش نمیرفت و مناسبات جهانیای که تمامقد علیه ایران صفآرایی کرده بود.
در این فضا، ساختوساز عاجلترین و دسترسپذیرترین مسیر برای اقتصادِ به گلنشستهی ایرانِ جنگزده بهنظر میرسید. ساختوساز ۵ویژگی متمایز نسبت به دیگر چرخههای اقتصادی داشت که آن را به گزینهی اول تبدیل کرد: اول آنکه ساختوساز، ارزبری کمتری در مقایسه با صنایع دیگر داشت. چراکه بسیاری از مواد و مصالح مانند ماسه، سیمان، آجر، میلگرد، تیرآهن و… در داخل کشور تولید میشد و چندان نیازی به واردات نداشت.
دوم آنکه ساختمانسازی نسبت به دیگر مشاغل، امکان اشتغالزایی بالاتری داشت. یعنی در قیاس با سایر بازارهای اقتصادی، یک واحد سرمایهگذاری در ساختوساز بهدلیل تنوع ابزار و تکثر تخصصها، تعداد افراد بیشتری را شاغل میکرد. سومین دلیل، جایگاه بیبدیل آن در زنجیرهی بخشهای اقتصادی است.
ساختمانسازی با هزاران شغل بالادست و پاییندستِ دیگر در ارتباط است. بنابراین اگر ساختوساز رونق بگیرد، هزاران شغلِ دیگرِ غیرساختمانی نیز بهجریان میافتد. چهارمین دلیل، مربوط به زمین است. پس از انقلاب ۵۷، قانونِ «ملّیکردن اراضی» بهتصویب میرسد.
در عمل اما زمینهای بسیاری (بهویژه زمینهای بایر و موات) در سراسر کشور، نه ملّی که دولتی میشوند و در اختیار حکمرانان قرار میگیرند. کاوه احسانی، پژوهشگر شهری، نشان میدهد که طی ۱۵سال اول انقلاب حدود نیممیلیون هکتار از اراضی عمومی، به بخش خصوصی و تعاونیها واگذار شده است.
جدا از این ۴ویژگی، شاید مهمترین عامل در موفقیت راهبردِ «ساختوساز، پیشران توسعه»، پشتیبانی بخشی از جامعه از آن بود. کمی جلوتر از نقش «طبقات مستغلاتی»، بهتفصیل خواهم گفت. در اینجا به ذکر این نکته اکتفا میکنم که گسترش ساختوساز تنها با اتکا به حمایت قشر نهچندان کوچکی از افراد جامعه ممکن شد که سرمایههای شخصیِ خود را درون کانال ساختوساز بهجریان انداختند و صاحب ملک و املاکی شدند.
به اینترتیب با حاکمشدن ساختوساز بر شهرسازی، فضاهای شهری بهنام توسعه و بهکام دولت و طبقات مستغلاتی زیر ساختوساز رفت. بازیِ بردبردی به نفع بسازبفروشها. بنا به برآورد احسانی، پژوهشگر شهری شهرداری تهران، در طول هفتسال اول دهه ۷۰، حدود ۶میلیارد دلار از شهر تهران پول درآورد که ۷۵درصد آن را مرهون صدور مجوز ساخت بوده است. همچنین تعداد شاغلان بخش ساختمانی در فاصله ۱۰سالهی ۱۳۶۵ الی ۱۳۷۵، دو برابر و میزان سرمایهگذاری بخش خصوصی ۱۵برابر شد.
همین روند در دوران بعدی بهویژه در دورهی محمدباقر قالیباف در شکل نهضت مالسازی ادامه پیدا کرد. تحقیقات نشان میدهد حدود ۶۰درصد از کل مراکز تجاری شهر تهران، در دوره قالیباف مجوز ساخت گرفته است.
با اضافهکردن جنبش اتوبانسازی و تونلکشی، میتوان گفت در این ۳۵سالِ پس از جنگ تنها چیزی که از پی تمام تلاطمات سیاسی دستنخورده باقی مانده و بیوقفه جریان داشته، «شهرفروشی» است: فروش داراییهای مشاعِ ساکنان شهر که به امانت به دولت (شهری) سپرده شده بود، به مستغلاتیهایی که با تجمیع سرمایههای مالی، ارتباطاتی و سازمانی میتوانند با پرداخت پول، آسمان شهر را از آنِ خود کنند و زمینهای شهر را زیر ساختوساز ببرند. بهتآور آنکه تمام این فرآیندِ «قانونیکردنِ» ساختوساز غیرقانونیِ اعیان و متمولان بهنام قانون و جلوی چشم عموم انجام گرفته است.
بهخاطر بیاوریم پل دوطبقه صدر و دریاچه چیتگر و حجم عظیمالجثهی ایرانمال را که بهترتیب خلاف مطالعات اجتماعی، زیستمحیطی و ضوابط شهرداری «بهطور قانونی» وسطشهر سربرآوردند. پیامد این شهرفروشی، قطبیشدن طبقات شهری است. با ریلگذاری حکمرانی شهری، مستغلاتیهای منتفع در مقابل طبقات بیخانه قرار میگیرند. آمارها نشان میدهد فقط در یک قلم نرخ اجارهنشینی در شهر تهران از ۳۳درصد در سال ۱۳۸۵ به ۴۱درصد در سال ۱۳۹۵ رسیده است.
بعد از منع نهادهای دولتی از اعلام قیمت مسکن، آمار رسمیای در اختیار نداریم اما میدانیم در یک فاصله دوونیمساله، مسکن از متری ۵/۱۵میلیون در فروردینماه ۹۹، به متری ۷/۴۷میلیون در آذرماه ۱۴۰۱ رسیده است. برآورد میشود تا تابستان امسال میانگین قیمت یکمتر واحد مسکونی در تهران از مرز ۶۰میلیون تومان نیز گذشته باشد.
ترجمهی شهری این آمار یعنی ما بهلطف تانکهای ساختوساز، بهسمت شکلگیری مجمعالجزایر ثروتمندنشینی حرکت میکنیم که درون اقیانوسی از خانوادههای بیخانه استقرار یافتهاند: لوکسترین خانهها و مالها با پیشرفتهترین امکانات در معدود مناطق ثروتمندنشین ازیکطرف و پهنههای وسیعی با زیرساختهای رو به اضمحلال و فقر شهری ازطرفدیگر.
با ادامه یافتن این روند، دیری نخواهد گذشت که طبقات بیخانه بهویژه نسل جوانی که سودای استقلال از خانه پدری در سر میپروراند، وقتی در مقابلِ افزایش ۳۰-۲۰درصدی دستمزدش با افزایش ۵۰ الی ۱۰۰درصدی هزینه مسکن مواجه است، وجببهوجب اطراف تهران و شهرهای دیگر را بهامید دستوپا کردن سرپناهی محقر گز میکند. نرخ بالای اخراج از شهر، شهرکهای اقماری، سکونتگاههای غیررسمی و حاشیهنشینی دقیقاً روی دیگر ایرانمال و ساناسنتر و تونل زیرزمینی نیایش است. یکشنبه ۱۵مردادماه شکل دیگری از این شهرفروشی و قطبیسازی آشکار شد.
دعوای میان شهرداری و بسازبفروشهای خردهپا که نه سرمایهی برج و مالسازان را دارند، نه پشتوانه سازمانی برای قانونیکردن خلافشان، منتهی به ساختن و ویرانشدن خانههایی در خلازیل شد که فرودستانِ متضررِ از ساختوساز با هزار امید برای یافتن سرپناهی در حاشیه نفرینشدهی شهر، پیشخرید کرده بودند.
دعوای بسازبفروشها و شهرداری دیری نخواهد پایید. دیر یا زود بر سرِ سفرهی مسکن دوباره روی هم را میبوسند و تکّهتکّههای شهر را به یکدیگر تعارف میکنند. نتیجهی این همدستی اما برای طبقات بیزمین چیزی جز دودشدن و بههوا رفتن سرپناهشان نیست. سرپناهی که شرط ابتدایی و حیاتیِ برپا کردن شأن انسانی و قوامبخشیدن کرامتبشری است.
منبع: هم میهن
برچسب ها: خلازیر ، بی سرپناهان ، ساخت و ساز ، شهرداری تهران ، بسازوبفروشهامنبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: خلازیر بی سرپناهان ساخت و ساز شهرداری تهران بسازوبفروش ها ساخت وساز ی شهری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۴۵۵۵۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مست عشق، ماجرای یک تابوشکنی در سینما
در شرایطی که تصور میشد ذائقه مخاطبان به سمت موضوعات سطحی و صرفاً خندهدار بودن به هر قیمتی رفته، اما مست عشق نشان داد که اگر سوژههای غیرکمدی به درستی کاویده و انتخاب شوند، جا برای استقبال گیشه از آنها باز است. - اخبار فرهنگی -
خبرگزاری تسنیم - گروه فرهنگی مروری بر ساخت آثار سینمایی در چند سال اخیر، یک حقیقت مهم را فاش میکند و آنهم اقبال خوب مخاطبان از فیلمهای کمدی است. فروش بالای آثار طنز در چند سال اخیر، این پیام را به سینماگران داد که ساخت فیلمهای کمدی میتواند تضمینکننده بازگشت هزینههای تولید آن باشد.
اوج این اتفاق را میتوان در سال 1402 دید؛ جایی که کمدیها نبض گیشه را به دست گرفتند و سهم بسیار زیادی از رکوردشکنی سینما در سال 1402 (با 28 میلیون مخاطب و حدوداً 1200 میلیارد فروش) مرهون وجود آنها شد. «فسیل»، «هتل»، «هاوایی»، «شهر هرت» و «ویلای ساحلی» در مجموع با فروشی به میزان 830 میلیارد تومان توانستند سهم 70 درصدی از این رکوردشکنی را از آن خود کنند تا توجه دستاندرکاران سینما به ساخت فیلمهای کمدی بیش از پیش جلب شود.
فارغ از پرداختن به چرایی و ریشه استقبال از فیلمهای کمدی که خود موضوع مفصل دیگری است، یک موضوع مهم قابل طرح و بحث است؛ «آیا قرار است سینمای ایران در فیلمهای کمدی خلاصه شود و شاهد تک ژانری باشیم؟»
تمساح خونی و سال گربه زیر سایه مست عشقجدول فروش گیشه در روزهای ابتدایی سال 1403 باز هم در حال دامن زدن به پرسش فوق بود و رکوردشکنیهای «تمساح خونی» و فروش بالای آن باز هم یادآوری میکرد که فعلا جایی برای ورود فیلمهای غیرکمدی به پرده سنیما نیست!، اما حضور «مست عشق» ساخته حسن فتحی در صف اکران از نخستین روزهای اردیبهشت ماه، این گزاره را کمرنگ کرد. مست عشق از 5 اردیبهشت ماه اکران شد و تا به امروز (یعنی بعد از گذشت حدودا 10 روز) بیش از 46 میلیارد فروخته است.
این میزان فروش، مست عشق را در رتبه دوم فیلمهای غیرکمدی از ابتدای سال 1402 تا به امروز قرار داده است، آنهم در شرایطی که رتبه نخست در اختیار انیمیشن «بچه زرنگ» با فروش 63 میلیارد تومان است و به نظر میرسد با ادامه روند فعلی فروش مست عشق، این فیلم میتواند رتبه نخست را از آن خود کند.
مست عشق و تابوشکنی در گیشه
یکی از ابعاد قابل بحث درباره مست عشق این است که فیلم جدید حسن فتحی یادآوری کرد "سینمای ایران تنها منحصر در دست کمدیسازان نیست و حتما سوژهها و موضوعات دیگری هستند که میتوانند اقبال مردم را به خود جلب کنند."
در شرایطی که تصور میشد ذائقه مخاطبان هنر هفتم در کشورمان به سمت موضوعات سطحی و صرفاً خندهدار بودن به هر قیمتی رفته، اما مست عشق نشان داد که اگر سوژههای غیرکمدی به درستی کاویده و انتخاب شوند، جا برای استقبال گیشه از آنها باز است. مست عشق سراغ یکی از مفاخر شعر و ادب ایران رفته و داستان زندگی چهرهای را روایت میکند که برای اکثر ایرانیان نام آشناست. اشعارش بارها و بارها در کتابهای فارسی دانشآموزان، برنامههای تلویزیونی و ترانههای خوانده شده توسط خوانندگان ایرانی بازخوانی شده و حس و حال علاقهمندان به ادب را دگرگون ساخته است.
اهمیت ساخت فیلمی نظیر مست عشق را باید از این جهت مورد بررسی قرار داد که راهی برای ساخت آثار سینمایی دیگری از مفاخر فرهنگ و ادب ایران باز میکند و این نوید را به دستاندرکاران سینما به ویژه تهیهکنندگان میدهد که برای جلب نظر مخاطب و کشاندن او به سالن سینما، به جز ساخت فیلم طنز، میتوان سراغ موضوعات دیگر هم رفت. به ویژه اگر این موضوع، برگرفته از زندگی چهرههای محبوب ایرانی مخصوصاً اهالی ادب و شعر باشند.
استاد مشهور ادبیات پارسی چه گفت؟
میرجلالالدین کزازی که از اساتید زبان و ادبیات فارسی است، در حاشیه اکران خصوصی مست عشق نکات مهمی را مورد اشاره قرار میدهد. او گفت: «از نگاهی فراخ و فراگیر، دید و داوری من درباره این توژینه داستانی یا فیلم این است که دستاندکاران و پدیدآورندگان آن در کار هنری که میخواستهاند کرد، کامدار بودهاند. توانستهاند به آن آماجها و آرمانهایی که در سر میپروردهاند، دست بیابند. از این دید این فیلم یکی از اندک فیلمهایی است که من از دیدن آن، از آغاز تا انجام فیلم، شادمان و خشنود بودم. دمهای دلپذیری را من به هنگام دیدن فیلم گذرانیدم اما چند ویژگی بیشتر بر من کارگر افتاد؛ بجز کارگردانی که هر چه در فیلم میگذرد به راستی به گونهای به او بازمیگردد زیرا اوست که سررشتهها را در دست دارد، خُنیا یا موسیقی فیلم بسیار بشکوه ، کارساز و اثرگذار بود، به همان سان فیلم برداری آن. سه دیگر، آوابرداری این فیلم. از دید فنی این سه، نمود بیشتری در چشم من داشت.»
ساخت فیلم درباره نظامی؛ ادامه یک درک صحیح فرهنگی؟!
اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد که در ششمین مجمع جهانی گفتوگوی بین فرهنگی در باکو حضور داشت از ساخت فیلم سینمایی درباره یکی دیگر از مفاخر ادبیات ایران و جهان خبر داد و گفت: فیلم سینمایی «حکیم نظامی» با همکاری وزارت فرهنگ جمهوری آذربایجان ساخته میشود.
او تاکید کرد که قرار است برای مشاهیر ادبیاتی، فیلمهای مشترک تولید شود و گفت: "در ترکمنستان برای مختومقلی فراغی همین کار را میکنیم، در پاکستان نیز برای اقبال لاهوری کاری را در دست اقدام داریم؛ در سفر هفته گذشته به پاکستان برادران و خواهران پاکستانی به ویژه در شهر لاهور از این موضوع استقبال کردند. ساخت مجموعه جدیدی را برای حکیم نظامی آغاز میکنیم؛ در همین راستا از همکارانم در وزارت فرهنگ جمهوری آذربایجان دعوت کردیم تا ما را در ساخت فیلم سینمایی در این باره کمک کنند."
اگر حرفهای وزیر ارشاد جامه عمل بپوشد و ساخت فیلمی درباره حکیم نظامی جدی و عملیاتی شود، شاهد ادامه یک سیاستگذاری صحیح فرهنگی خواهیم بود.
انتهای پیام/